مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
گم کرده دل طـریق رسیدن به یـار را بـایـد سپـرد دسـت خـود یــار کـار را افـتـادهام ز چـشم تو یـا رفـتـهام ز یـاد یـکـدم تـفــقّـدی، بـنـگـر حـال زار را ای ترجمان عزّت حـقّ، منجـی زمان ای معنی حیـات طیّبه این روزگار را کی میرسی که فصل غم از یادها رود دل منتـظـر بـه ره کـه ببـیـند بهـار را من بی هـوای عـشق تو بربـاد میشوم براین خزان زده برسان برگ وبار را ما را مدینه همره خود بَر به سوی یاس بـرعـاشقان خستـه نشـان ده مـزار را هر جا که ذکر روضۀ عـباس میشود میآوری به مجلسش دلِ بر غم دچار را چون میثمم هماره دم ازعـشق میزنم عمریست می کشم بـه سرِشانه دار را |